-
11.یادداشتی برای نقره
جمعه 14 تیرماه سال 1392 16:21
مرا نمی شناسی، من هم تو را نمیشناسم... اما شاید چهار سالی باشد که مطالب دوستی را می خوانم که تو را سخت دوست دارم. او را از نوشته هایش می شناسم. می خواستم بنویسم "پسر" ،اما بهتر است او را ب نامی بخوانم که شایسته ی نامیده شدن است. "مرد" ای است که سرد و گرم روزگار را چشیده است. اگر عشق تو را فریاد می...
-
10.
جمعه 14 تیرماه سال 1392 16:13
نوشته بودم بلاگ را حذف نمیکنم،شاید حرفی برای زدن داشته باشم، سال های بعد ... شاید آن روزها هرگز امروزم را نمیدیدم. 4 سال گذشته است... اگر بخواهم صادق باشم باید بگویم ک رد کردم... خیلی مرزها و خط قرمزها را رد کردم. دختری که اکنون اینجا نشسته و تایپ می کند. دیگر زنی نیست با عمق درد زن 40 ساله ی طلاق گرفته ای ک نمی داند...
-
9.
جمعه 14 تیرماه سال 1392 16:09
میدانید، روزهایی میگذرد که فکر میکنید صبر شما ب نتیجه رسیده است ... روزهایی هست ک می اندیشی ، این همه رنجی که کشیده ام ب جواب رسید... روزهایی هست ک میگویی از لجنی که در آن دست و پا می زدم رها شده ام ! اما، لجن ، لجن است ... و انسان در رنج آفریده شده ! این را از آیه ی قرآنی ب مضمون نقل کرده ام ! و اما مخالف آن ام......
-
۷.سلام ! آی زندگی.......سلام!
یکشنبه 24 مردادماه سال 1389 03:09
امروز ۲۳/مرداد/1389 است.امروز,نه دقیق تر دیروز به این نتیجه رسیدم که شاید بهتر است اصلا به نت نروم,نت رفتن به کل تعطیل شده است. یاهو,گوگل تالک,مسنجر ماکروسافت,کانال,گودر.....کلا تعطیل است. وبلاگ های خودم,وبلاگ دیگران,خواندن نوشته های بلاگ ها,به کل تعطیل است. از دنیای مجازی,دنیای مردگان,خارج می شوم. شاید تنها برای...
-
۶.عهد من
دوشنبه 18 مردادماه سال 1389 16:43
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 باز هم نمی دانم چندم مرداد است , حتی برام فرقی نمی کنه ساعت چند است؟ تنها روزهایی که 8 صبح باید برم دانشگاه , زمان مهم میشود. 8صبح , چند روز دیگه در هفته , زمانی که به باشگاه می روم! بقیه ی اوقاتم برای خودم است.هر جور که بخواهم مصرف اش می...
-
۵.عشق !واقعی است یا هوس!
چهارشنبه 13 مردادماه سال 1389 23:33
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 هم چنان نمی دانم چندم مرداد است , همین قدر می دانم که فردا رهسپار دانشگاه ام! داشتم اس ام اس های دوست راهنمایم را در دفترچه ام پاک نویس می کردم که به این اس اش رسیدم: "با کسی ازدواج کن , عاشق کسی باش , که حاضر باشه اگه خدای نکرده به جایی رسیدی...
-
۴.پوشش(قسمت دوم)
یکشنبه 10 مردادماه سال 1389 15:13
ضروری نوشت:خواهرم ؛ساری؛ با رتبه ۵۰۰ در گروه علوم انسانی مجاز شد این خوشحالیم و این لحظات,بهترین های عمرم هستن! Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 چرا لباس نمی خرم؟؟؟ چرا دوست ندارم لباس بگیرم؟؟؟ غالبا این سوال را مامان یا ساری می پرسند! موضوع اصلا لباس نیست , فقط فکر می کنم تا زمانی...
-
۳.پوشش(قسمت اول)
شنبه 9 مردادماه سال 1389 00:18
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 در چند ماه آینده , چند تا مجلس داریم. عروسی 2 تا از پسر عمه هام و دختر عمه و دختر خاله ام , به علاوه چند تایی نامزدی و عقد کنون...ان شائ الله! و اگر زن باشی , الان چه بحثی داریم؟..........لباس! با مامان و بابا نزدیک به 2 هفته است که جرو بحث راجع به...
-
۲.راه کجاست؟کدام است؟
چهارشنبه 6 مردادماه سال 1389 23:50
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 نوشتم , بعد از حدودا 1 ماه نوشتم , امروز چندم مرداد است؟؟! نمی دانم! شاید 5 ام و شاید 6 ام؟! آدرس بلاگ را تغییر دادم , نوع متن هایم را تغییر دادم و نوشتم آدم هایی که در زندگی ات می شناسی , حتی اگر ازشون فرار کنی , مثل همون پازل گم شده که گفتم , دوست...
-
1.سلام و شروعی در بلاگ اسکای
سهشنبه 5 مردادماه سال 1389 12:53
به نام خداوند رحمان و رحیم,جلال و جمال,قهار,.......! و نام های خدا بسیارند و هرکدام صفتی از صفات او را درخشان تر می کنند شاید هیچ وقت موقع دعا نگوییم,خداوند قهار,این صفتی از خداوند است که هیچ وقت نمی خواهیم با آن روبرو شویم یادمه وقتی برای اولین بار زیارت عاشورا را خواندم و بعدش با این دسته از صفات و نام های خدا آشنا...
-
8.شاید شروع
شنبه 2 مردادماه سال 1389 21:35
امروز ب دنبال این بودم ک بلاگی جدید بیافرینم ... اما دست بر قضا یکی از بلاگ هایی ک از دستم در رفته بود و حذف نشده بود را یافتم . نامم را تغییر دادم و نامی را گذاشتم ک احتمالا با آن شناخته می شوم. دیگر به دنبال پنهان کردن چیزی نیستم ... فرار کردن هایم فایده ای ندارد... از چیزی فرار نمیکنم،از خودم فرار میکنم... از لحظات...