نیستان ... !

نیستان،فریادی است سکوت...روحی است دور افتاده از جان...در فغان تو ناله ها می زند.

نیستان ... !

نیستان،فریادی است سکوت...روحی است دور افتاده از جان...در فغان تو ناله ها می زند.

10.

نوشته بودم بلاگ را حذف نمیکنم،شاید حرفی برای زدن داشته باشم، سال های بعد ...


شاید آن روزها هرگز امروزم را نمیدیدم.

4 سال گذشته است...

اگر بخواهم صادق باشم باید بگویم ک رد کردم...

خیلی مرزها و خط قرمزها را رد کردم.

دختری که اکنون اینجا نشسته و تایپ می کند.


دیگر زنی نیست با عمق درد زن 40 ساله ی طلاق گرفته ای ک نمی داند از زندگی چه می خواهد.


بی پروا شده ام ...

9.

میدانید،

روزهایی میگذرد که فکر میکنید صبر شما ب نتیجه رسیده است ...

روزهایی هست ک می اندیشی ،

این همه رنجی که کشیده ام ب جواب رسید...

روزهایی هست ک میگویی از لجنی که در آن دست و پا می زدم رها شده ام !


اما،

لجن ، لجن است ...

و انسان در رنج آفریده شده !

این را از آیه ی قرآنی ب مضمون نقل کرده ام !


و اما مخالف آن ام...

انسان در شادی میزید .


مهم نیست ک چه بشود


زندگی جاریست...




پی نوشت :

در آخرین مطلبم ،قبل از ترک اینجا نوشته ام که میروم.

اما نرفتم...

چندین بلاگ دیگر نوشتم و پاک کردم.

از گودر نرفتم تا تعطیل شد.

پلاس و توییتر هم اضافه شد...

هیچ وقت رفتنی نیست...

نوشتن زنجیری است که ب گردنم بسته شده است.